نخستین رنگ که نقاش به در و پنجره یا دیوار می زند، آستر، در هنر نقاشی رنگی که ابتدا بر روی تابلو می زنند و سپس رنگ های اصلی را به کار می برند، کنایه از اثری خفیف و اندک از هر چیزی
نخستین رنگ که نقاش به در و پنجره یا دیوار می زند، آستر، در هنر نقاشی رنگی که ابتدا بر روی تابلو می زنند و سپس رنگ های اصلی را به کار می برند، کنایه از اثری خفیف و اندک از هر چیزی
کنایه از کسی یا چیزی که در جایی باشد واز آن برآمدن نتواند. (آنندراج). کسی یا چیزی که درجایی باشد و از آن نتواند خیزد. (فرهنگ فارسی معین). اسب یا آدمی که لنگی او مزمن و کهنه باشد. (گنجینۀ گنجوی ص 128). که از دیرباز لنگ باشد: سمندر چو پروانه آتش رو است ولیک این کهن لنگ و آن خوش رو است. نظامی (از آنندراج). فلک با اینهمه ناموس و نیرنگ شب و روز ابلقی دارد کهن لنگ. نظامی (از آنندراج). نفس بردار از این نای گلوتنگ گره بگشای از این پای کهن لنگ. نظامی. برای دفع این دزد کهن لنگ فلاخن وار خواهم یک بغل سنگ. محمدصالح رافع (از آنندراج)
کنایه از کسی یا چیزی که در جایی باشد واز آن برآمدن نتواند. (آنندراج). کسی یا چیزی که درجایی باشد و از آن نتواند خیزد. (فرهنگ فارسی معین). اسب یا آدمی که لنگی او مزمن و کهنه باشد. (گنجینۀ گنجوی ص 128). که از دیرباز لنگ باشد: سمندر چو پروانه آتش رو است ولیک این کهن لنگ و آن خوش رو است. نظامی (از آنندراج). فلک با اینهمه ناموس و نیرنگ شب و روز ابلقی دارد کهن لنگ. نظامی (از آنندراج). نفس بردار از این نای گلوتنگ گره بگشای از این پای کهن لنگ. نظامی. برای دفع این دزد کهن لنگ فلاخن وار خواهم یک بغل سنگ. محمدصالح رافع (از آنندراج)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر. دارای 300 تن سکنه. آب آن از کارون. محصول آنجا غلات، برنج، صیفی، کنجد. شغل اهالی زراعت است. ساکنین از طایفۀ عرب میان آب میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر. دارای 300 تن سکنه. آب آن از کارون. محصول آنجا غلات، برنج، صیفی، کنجد. شغل اهالی زراعت است. ساکنین از طایفۀ عرب میان آب میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)